نگاهی به دیدگاه های لیوتار در باره ی دوران فرا مدرن 

 

   امروزه بسیاری بر این باورند که اطلاعات نقشی اساسی در جهان

بازی می کند. رسانه های جمعی که این اطلاعات را منتشر می کنند 

یا کارتل هایی که این رسانه ها را در اختیار دارند به نوعی دنیا را اداره

می کنند. به عبارت دیگر «اطلاعات» به تدریج جای «سرمایه» را

می گیرد.

   جنگ اینترنتی ای که بعد از انتشار اسناد اطلاعاتی آمریکا توسط

«ویکی لیکس» به وجود آمد شاید تاییدی بر این نظریه باشد. اما

پرداختن به مسئله ی دانش یا اطلاعات در جهان امروز کار دشواری

است زیرا منابع نوشته شده در این مورد به قدری زیاد است که

دستیابی به نظری واحد امکان پذیر به نظر نمی رسد.

 

   ژان فرانسوا لیوتار، فیلسوف برجسته ی فرانسوی، در کتاب خود

"شرایط پست مدرن: گزارشی در مورد دانش" به بررسی موقعیت

دانش در جهان امروز پرداخته است و بر آن است که تحولات عصر

حاضر را در متن بحران روایت ها بررسی کند.

   بنیان کتاب او در واقع مقابله با مفهوم "بحران مشروعیت" هابرماس

 است. به نظر هابرماس دخالت حکومت ها در اقتصاد به بحران

عقلانیت منجر شده و سبب از بین رفتن مشروعیت نظام های

حکومتی در نزد مردم و به وجود آمدن بحران مشروعیت می شود.

لیوتار از دید دیگری به بحران جامعه ی امروز می پردازد که از آن با

نام های مختلفی از جمله: "جامعه ی رسانه ها"، "جامعه ی مصرفی"،

"جامعه ی بوروکرات با مصرف کنترل شده" ، یا "جامعه ی پساصنعتی"

 نامبرده می شود. او معتقد است بخشی از بحران عصر حاضر حاصل

دیدگاهی است که برخوردی بازنمایانه به تولید هنر یا دانش دارد و به

دنبال دقت در بازتاب واقعیت و حقیقت است. از نظر لیوتار واژه ی مدرن 

به هر علمی اطلاق می شود که با توسل به متا رسِ

(metadiscourse) حقیقت جویی، سعی در مشروعیت بخشیدن به

خود دارد.

   پست مدرن از نظر لیوتار "ناباوری به این متا روایت هاست". اما

حرکت از "کلام بازنمایانه" به "کلام غیر بازنمایانه" بسیار دشوار است

زیرا مبنای کار انسان، چه در ادبیات و چه در علم همواره حرکت از

واقعیت بوده است. نظریه های پسامدرن بر آنند که از ارائه ی نمونه ای

خودبسا و واحد از واقعیت خودداری کنند و به جای آن آثاری متفاوت و

برآمده از اندیشه های نو خلق کنند که قابلیت تغییر و  به روز شدن

مداوم را داشته باشد.

   از نظر لیوتار پایه های جهان مدرن بر دو اسطوره یا کهن الگوی

روایتی گذارده شده است: "آزادسازی انسان" و "وحدت علوم".

اولین اسطوره که مبنایش ی _ نظامی است از سنت انقلابی

فرانسه سرچشمه می گیرد که در آن فلسفه، رنگ و بویی ی

دارد. اسطوره ی دیگر که مبنایش سنت هگلی و آلمانیست حول

محور تمامیت شکل می گیرد. هابر ماس برخاسته از این سنت است.

 

   از دید لیوتار این "شاه روایت" ها بر هر آنچه که به بازتابی واقعیت

مربوط می شود؛ از اسطوره های مذهبی گرفته تا متون علمی و

فلسفی، تسلط دارند. او اعتبار "شاه روایت"های حاکم را مورد

پرسش قرار می دهد و می کوشد ساختگی بودن آنها و بی ارتباطی

این روایات را با واقعیت نشان دهد. آنچه در سخن لیوتار جالب توجه

است تفاوتی است که او بین قصه گویی و انتزاع علمی در ارتباط با

درونمایه ی نیچه ای تاریخ قائل می شود. از نظر او قصه گویی نوعی

به فراموشی سپردن گذشته است، چون در قصه و داستان ما با در

هم ریختن زمان در روایت، گذشته را از یاد می بریم. اما در علم

می کوشیم گذشته را در نوشته ها، کتابخانه ها، دانشگاه ها، موزه ها

و امروزه در داده های رایانه ای، که در بانکهای اطلاعات ثبت می شود،

حفظ کنیم، یا به نوعی گذشته را به تملّک در آوریم.

 

   از موضوعات مورد بحث لیوتار در این کتاب موقیعت امروزی علم و

فناوری است. به نظر او دانش و اطلاعات، امروزه پدیده هایی مستقل

نیستند بلکه تحت سلطه ی سیستم های قدرت می باشند. به

عبارتی شرکت در تولید سرانه به شکل منظم و قانونی و اشتغال به

دانش متداول دو پدیده مرتبط اند. او دیدگاه هابرماس را که علوم طبیعی

را خاستگاهی برای دستیابی به حقیقت می داند رد می کند و

می گوید که تحقیقات علمی ما دیگر با زمان «نیوتن» فرق کرده و از

جنبه ی فردی فاصله گرفته است. امروزه تحقیق علمی بدون حمایت

نهادی دولتی یا خصوصی کمتر امکان پذیر است بنابر این استقلال

تحقیق علمی مورد پرسش قرار می گیرد. او بر این باورست که اگر

متا روایتی برای مشروعیت بخشیدن به دانش بکار رود اعتبار نهادهایی

که این مشروعیت را بدان می دهند نیز باید بررسی شوند.

   از نظر لیوتار علم بدین خاطر که خود را منجی حقیقت می داند خود

را در تضاد با روایت و داستان قرار می دهد. متن علمی یا فلسفی را

چون بر حقیقت استوار است مشروعیت می دهد اما ادبیات و اسطوره

را به جهت تخیلی بودنشان از لحاظ علمی مطرود می داند. او معتقد

است که اسطوره ی علم برای خود "شاه روایتی" (grand-narrative)

می سازد که بقیه ی روایت های موجود باید با آن سنجیده شوند.

بحرانی که در نتیجه ی چنین برخوردی حاصل شده امروزه نه تنها

الهیات بلکه نهادهای دانشگاهی را هم که در گذشته خاستگاه تفکر

مدرن پس از عصر روشنگری بودند، فرا گرفته است. از دید او جوامع

آینده را بیشتر باید در حوزه ی کاربست اجزاء زبان بررسی کرد تا در

حیطه ی مردم شناسی نیوتونی (مثل ساختارگرایی یا نظریه ی

 سیستم ها).

   براساس نظریه های لیوتار، گوناگونی بازی های زبانی، همگونی را

در جامعه ناممکن می سازند. در نتیجه فقط نهادهایی حاصل می شوند

که در حوزه ی محدودی اعتبار دارد. حتی نهادی مثل مذهب هم دارای

این چندگونگی است. آنچه تصمیم گیرندگان در یک سیستم می کوشند،

این است که "این ابر های گروه گرا را به شکل ماتریس هایی ورودی /

خروجی در آورده" و آنها را در جهت رشد قدرت هماهنگ کنند. چه در

مورد عدالت اجتماعی چه در مورد حقایق علمی، مبنای کار؛ مشروعیت

بخشیدن به قدرت و بهینه سازی اجرایی سیستم یا کارآیی است.

کاربرد این معیار در مورد همه ی بازی ها، سطحی از تهدید را به همراه

دارد، ملایم یا شدید. به عبارتی دیگر این سیستم می گوید: "اجرا

شدنی باش (یعنی تطبیق پذیر باش) یا کنار برو". در چنین نظامی، افراد

به ابزار هایی تبدیل می شوند که بایستی بازدهی اجرایی داشته

باشند وگرنه از سیستم حذف می شوند.

 

   موضوع دیگری که لیوتار مطرح می کند این است که آیا "سرمایه داری" 

به شکل کلاسیک آن هنوز در جوامع چند ملیتی امروز که جوامعی

رسانه ای با فن آوری بالا هستند وجود دارد یا نه. از نظر او جنگ قدرت

و کنترل، به ویژه در زمینه ی به تصرف درآوردن اطلاعات از طریق تجارت

خصوصی نشان می دهد که جواب منفی است.

   تغییر جوامع سرمایه داری از جوامع صنعتی قدیم به جوامع اطلاعاتی

امروز، تحلیل جدیدی از سرمایه داری را می طلبد. از مشخصات این عصر،

استعمار اقتصادی جهان سوم از طریق استفاده از منابع طبیعی و

استعمار ناخودآگاه آن از طریق رواج فرهنگ جهان اول است (صنعت

فرهنگی مکتب فرانکفورت).

   وضعیت متغیر علم و دانش و همچنین متخصصین، این پرسش را

بر می انگیزد که طبیعت اینگونه تولید به مثابه نظام و تمامیتی کاربردی

چیست؟    


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

اجاره سوئیت، خانه و ویلاهای مبلا تمنای یک آرزو Shelley النحت الألیاف الزجاجیة,النحت البولیستر , تمثال الراتنج Bnmkjhg Brandon John Michael Hair trans plantation